تحقیقات اخیر حاکی از این امر هستند که می توان طلاق را پیش بینی کرد و دربرخی موارد با شناسایی فاکتورهای مهم در ایجاد جدایی از وقوع آن جلوگیری بعمل آورد.
به شما هم چنین گفته اند
آیا تا کنون برای شما اتفاق افتاده که با تمام وجود به یکی از دوستانتان که تصور می کنید در آستانه جدایی قرار دارد کمک کنید؟ حتی خیلی قبل تر از اینکه حرفی از جدایی زده شود، و آنها هنوز با هم قرار ملاقات می گذاشتند، برایتان مثل روز روشن بوده که آنها بالاخره از هم جدا می شوند.
پژوهشگران بر این باورند که وقتی علائم جدایی را مشاهده میکنید برای انتقال آن به طرف مقابل تعلل نکنید و او را در جریان امور قرار دهید تا از پیوندی که نهایتاً منجر به جدایی است خودداری شود.
بر اساس مطالعات جدیدی که در ژورنال تخصصی ازدواج و خانواده به چاپ رسیده، موفقیت خانوادگی – و یا عدم وجود آن- خیلی پیش از اینکه خانواده ها تصمیم به متارکه بگیرند، قابل پیش بینی است. با تحقیق بر روی 100 زوج در طول 13 سال (قبل از ازدواج، در هنگام زندگی مشترک، و گاهی پس از آن) محققان به این نتیجه رسیدند که چه فاکتورهایی زوج ها را می تواند در کنار هم نگه دارد و چه عواملی سبب جدایی آنها می شود.
البته باید توجه داشت که تنها با مشاهده این عوامل نمی توان اظهار داشت که آنها محکوم به جدایی هستند بلکه بر خلاف آن می توان گفت که دلیل کامیابی و موفقیت بسیاری از زندگی های زناشویی همین توانایی زوجین در تغییر نگرش های منفی و تعدیل آداب برقراری ارتباط نادرست است. تشخیص به موقع مشکلات، اساسی ترین عامل در حفظ رابطه به شمار می رود.
دکتر "ماری کلمنتز" استادیار مؤسسه روانشناسی بالینی معتقد است: "اغلب خانواده ها معمولاً خودشان را درگیر مشکلات نکرده و هیچ گونه تلاشی برای حل مشکلات نمی کنند تا زمانیکه مسائل به حادترین نقطه خود برسند، تازه در این شرایط یادشان می افتد که با هم مشکل دارند؛ اما برای اینکه بتوانیم مشکلات را حل کنیم باید آنها را به موقع تشخیص داده و از همان ابتدا جلوی پیشرفت آنها را بگیریم."
بر اساس این تحقیق و مطالعات دیگری که بر روی روابط خانوادگی انجام شده، یک سری فاکتورهای اولیه هستند که به خوبی می توانند نشان دهند که زندگی مشترک در حال فروپاشی است.
گفتگو
به طور کلی همه -و یا قسمت اعظمی از- مشکلات به دلیل عدم وجود ارتباط کلامی مناسب پدید می آیند. تنها این جر و بحث ها و تفاوت های میان شما دو نفر نیستند که سبب بروز مشاجره می شوند بلکه دلیل اصلی درگیری ها در مورد چگونگی کنترل این گرایشات است. پری 46 ساله از مشهد، می گوید که او و همسرش از همان 28 سال پیش که همدیگر را برای اولین بار ملاقات کردند، دعوا می کردند . او در ادامه اضافه می کند که شاید ما از دست هم به سر حد دیوانگی هم می رسیدیم، اما منظوری نداشتیم و در قلبمان چیزی نبود به همین دلیل خیلی سریع با هم آشتی می کردیم. ندا 46 ساله از شیراز، در مورد زندگی مشترک 20 ساله شان اینطور می گوید که: "ما دعوا زیاد نمی کردیم اما زمانی هم که این کار را انجام می دادیم نهایت عدالت را رعایت می کردیم." و همین امر تنها دلیل رابطه طولانی مدت آنهاست.
دکتر کلمنتز میگوید: "بهتر است به رابطه خود به مثابه یک حساب پس انداز نگاه کنید، یکی دو جمله آزار دهنده مثل این است که ما از حساب زندگی خود پول بر داشت میکنیم، به مرور زمان اگر این تعداد برداشت ها زیاد شود به جایی می رسید که حسابتان صفر خواهد شد."
لیلا 38 ساله از تهران می گوید: "به دلیل ازدواج ناموفق قبلی ام هرگز نمی توانستم به همسرم جدیدم اعتماد کنم. مربتاً با منظور او را تحقیر می کردم و نسبت به او از خود بی اهمیتی نشان می دادم، اما او به من یاد داد که بهتر است با خوشرویی و مکالمه مشکلاتمان را حل کنیم؛ کم کم من نیز حالت تند خویی ام را کنار گذاشتم و توانستیم خیلی بهتر مشکلاتمان را برطرف نماییم."
یکی دیگر از مشکلاتی که ممکن است در هر خانواده ای پیش بیاید این است که یکی از طرفین کار انجام می دهد که به عقیده خودش مورد تایید دیگری است و ارزش تشکر و قدردانی را دارد اما در حقیقت طرف مقابل هیچ گونه ارزشی برای کار او قائل نمی شود. آناهیتا 36 ساله از منجیل می گوید: "همسرم از همان ابتدا هیچ اهمیتی برای احساسات و اعمال من قائل نبود. زمانیکه ازدواج کردیم، من در مقابل همسرم چیزهای قشنگی نسبت به خودم می گفتم. مثلاً: مرسی آناهیتا که امروز همه خریدهای خانه را به تنهایی انجام دادی! با این کار سعی داشتم تا به او یاد بدهم که چطور می تواند مرا تاید کرده و از من قدردانی کند".
یکی دیگر از مشکلاتی که زوجین با آن روبرو هستند این است که افراد چیزهای را که لازم است بگویند، نمی گویند. ریحانه 27 ساله از تهران می گوید: "ما خیلی زود از هم خسته می شویم و بیش از چند دقیقه نمی توانیم کنار هم بنشنیم؛ به عنوان مثال زمانیکه او در حال تماشای دوی ماراتون است، من به هیچ وجه نمی توانم این صحنه را تحمل کنم، به همین دلیل هم زمانیکه از دست او ناراحت می شوم چون نمی توانم احساساتم را به او انتقال دهم، از کنار او بلند شده و به اتاق دیگری می روم."
همسران گزینگر
به هر صورت مشکلات مانند بمب ساعتی نیستند که شما بتوانید آنها را برای ساعت معینی تعیین کنید؛ افراد معقول سعی می کنند که هر روز اخلاق و رفتار خود را بهبود بخشند و نسبت به کسی که به او "بله" گفته اند تعهدات بیشتری را پذیرا شوند. برای اینکه بتوانیم زندگی خود را ارتقا بخشیم، باید از همان ابتدا تمام جوانب کار را در نظر بگیریم. در این میان مهمترین مرحله "انتخاب" است. اگر به دنبال ظاهر، درآمد و موارد جانبی باشیم، خیلی زود به جایی می رسیم که دیگر تمام معشوقه های خودمان را از دست می دهیم. باید دقت داشته باشیم که نکات مهمتری هم هستند که باید رعایت شوند. فقط کافی است نگاهی به فرزندان طلاق داشته باشیم، آنوقت در می یابیم که پیش از اینکه خودمان بخواهیم وارد زندگی مشترک شویم، بهتر است که نگاه دقیق تری به خصوصیات فردی خود و شریک زندگیمان داشته باشیم. همچنین می توانیم از افراد متخصص نیز در این زمینه کمک بگیریم تا نقاط ضعف و قوت فردی ما و شریکمان را به ما گوشزد نمایند.
مرحله اول تعیین نقاط قوت است؛ ابتدا باید از خود بپرسید که بارز ترین مشخصه فرد مقابل چیست؟ با شما و دیگران چگونه برخورد می کند؟ (به همین دلیل هم هست که بیشتر خانم ها توجهشان به همسرشان معطوف است و در همان ملاقاتها اولیه می خواهند بدانند که او با گارسون رستوران چگونه برخورد می کند). محققان به این نتیجه دست پیدا کرده اند که طرز برخورد شما با دیگران می تواند چیزهای زیادی در مورد شخصیتتان به دیگران بگوید. به هر حال همه افراد دوست دارند تا دیگران رفتار مناسبی از خود نسبت به آنها نشان دهند و این امر کاملاً طبیعی است. اما گاهی اوقات آنقدر به سمت یک نفر کشیده می شویم که بیش از آنچه باید و شاد از خود به او می بخشیم و این هم جزء ماهیت وجودی انسان ها به شمار می رود. آنقدر نسبت به آنها مشتاق می شویم که واقعیت ها را فراموش کرده و بیشتر بر روی ایده آلهای ذهنی خود تمرکز می کنیم. ممکن است بسیاری از افرادی که با این دید با هم آشنا می شوند، رابطه را به خوبی شورع کرده و حتی به قصد ازدواج هم پیش روند اما نهایتاً کارشان به طلاق می کشد.
بنابراین پیش از اینکه به آرزوی ازدواج فکر کنید، بهتر است به حرف دلتان گوش کنید. در مصاحبه های بیشماری که با خانم های مطلقه انجام گرفته، از آنها خواسته شده تا حرف های دلشان را برای ما بازگو کنند و همه آنها هم بدون استثنا گفته اند که نباید به هشدارها و علائم خطری که در دلتان می گذرد بی توجه باشید. اگر مسئله ای در زندگی برای شما اهمیت دارد باید آن را به میز مذاکره بکشانید ودر مورد آن به بحث و گفتگو بنشینید.
همه مردم به خوبی می دانند که پیشگیری بهتر از درمان است. زمانیکه عادات نا مناسب در زندگی مشترک شما ریشه بدوانند، برطرف کردن آنها دشوارتر خواهد شد. البته کمک گرفتن، هیچ گاه به معنای نابودی رابطه زناشویی نیست بلکه برعکس مفهوم آن تلاش برای بهبودی و ارتقا سلامت رابطه است. مشاوران خانواده معتقدند که یک یا دو جلسه مشاوره ی پیش از ازدواج، تاثیر بسزایی بر روی سلامت ازدواج دارد.
بهتر است دورنمای روشنی از خواست ها و نیازهای خود داشته باشید و پیش از ازدواج کلیه نیازهایتان را با طرف مقابل در میان بگذارید. می توانید از شریک زندگی خود انتظار داشته باشید که خود را با برخی شرایط مطابقت دهد، اما نمی توانید توقع داشته باشید که او به طور کامل عوض شود. جوهر وجودی انسان ها تغییر ناپذیر است و حتی اگر خودشان هم بخواهند باز هم نمی توانند تغییر کنند و یکمرتبه تبدیل به انسان دیگری شوند.
برای اینکه بتوانید با یک نفر ازدواج کنید و با او زندگی خوبی داشته باشید، باید وجود او را همانگونه که هست بپذیرید، به مرور زمان برخی آداب اکتسابی را می توانید تغییر دهید، اما تصور تغییرات بنیادین را باید به کلی فراموش کنید. ازدواج مانند معامله بر سر یک بسته تجاری است و شما این قدرت را ندارید که هر یک از خصوصیات اخلاقی همسرتان را که نمی پسندید، دور بریزید.
این تجربه ای است که بیشتر خانم ها طعم آنرا چشیده اند. سارا می گوید: "در ابتدا همسرم خیلی بی قرار و نا آرام بود، تصور می کردم پس از ازدواج این روند تغییر کند، اما الآن متوجه می شوم که نمی توانیم خصوصیات یک نفر دیگر را تغییر دهیم، یا باید آنها را همانطور که هستند بپذیریم و یا اگر تحمل آنها برایمان غیر ممکن است، راهمان را عوض کرده و آنها را ترک کنیم." همچنین او یاد گرفته که باید به حرف های قلبش گوش کند و معتقد است که: "ما می توانیم جلوی ازدواج ناموفق را پیش از وقوع بگیریم و اصلاً اجازه ندهیم که زندگی که قرار است بعداً در آن مشکل ایجاد شود، شکل بگیرد."